-
کار مشکل زندگی
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 20:45
دلم غم داره ... یکی رو کم داره ... سنگدل نمیبخشمت ... ببینم تو این دنیا به کجا میرسی !!!
-
کار 3 و دل
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 00:09
هنوز شرایط کاریم 100% نشده امیدوارم درست بشه... واسم دعا کنید .... خودم هم دعا میکنم ... محل کارم رو دوست دارم آدماشو دوست دارم ریس خوبی دارم ( چشمش نکنم ) اما پولش خوب نیست !! اتفاقای عجیبی تو این دنیا میفتن آدمای عجیب سر راهم میان !! هر کدوم رو یه جور پشت سر میزارم اما بخشی از وجودم باشون میمونه کمی از قلبم کمی از...
-
کار 2
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 22:49
امروز خوب بود صبح سر کار بودم اتفاق بدی نیفتاد اوضاع خوب بود هنوز کمی سرگردانم ... گاهی غمگیم میشم گاهی خوشحال اما راضی نیستم ... دنیام چیزی به اسم دل خوشی نداره ... عشق نداره ... حمایت ندار ... شونه ای واسه گریه میخوام که نیست . رنگ دنیام سیاه شده گاهی یه نقطه نور میبینم که خیلی زوود اون هم از بین میره ... خوشبختی...
-
کار 1
جمعه 8 شهریورماه سال 1392 23:39
فردا باید برم سر کار ! از فردا تعریف میکنم روز شمارم رو ! باید کمی دقیق بود !
-
دل
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 00:40
دلم گرفته ... اونی که میخوام عاشق من نیست !
-
62
شنبه 19 مردادماه سال 1392 20:40
کار کردن خیلی حسه خوبی به آدم میده ... یه عالمه اتفاق جدید ... آدمای جدید ... موقعیت های جدید تصمیم گیری های آنی لازم داره ... خدایا مرسی بیشتر مینویسم
-
گذشته
شنبه 19 مردادماه سال 1392 00:44
شده است در گذشتن از خاطرات ِ دیروز آنقدر در خودت بپیچی، که توان ِ بازگشت به امروزت را از دست بدهی؟!
-
هیچی ...
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 00:30
چه غریب است انتظار چیزی را نکشیدن، هیچ چیز. دنیا خالی خالی شده، از مکان، از زمان، از من
-
خدا
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 12:36
خدا جون چرا اینطوری شدم اینقد دلم گرفته !!! حس میکنم تمام وجودم غم شده !!! دارم اشک میریزم آهنگ(دلم تنگ میشه به حدی که اشک نمیتونه بغض منو وا کنه .... ) گوش میدم اما بازم ساکتم ... نمیدونم خدا از این دنیا چی واسم گذاشته کنار ؟؟؟؟ خدا بسه دیگه :((((
-
بغض
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 14:59
خندیدن، خوب است قهقهه، عالی است گریستن، آدم را آرام می کند اما… لعنت بر بغض!
-
61
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 00:34
میگن چیزی رو از خدا میخوای راجع بش نگو خدا نمیدتش !!! خدا منو جزو استثنا ها بزار من یه بنده ی برون گرا هستم !!!!
-
60
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 19:50
منتظرم بم زنگ بزنن برم واسه مصاحبه کاری خیلی نگرانم... شرکته بزرگیه اگه بتونم برم اونجا آیندم گل بارون میشه .... ای خدا میشه یعنی؟؟؟؟!!! کاش اوکی بشه :-( واسم دعا کنید . از عشق و عاشقی و اتفاقاتش خیلی وقته نگفتم اونقد که نمیدونم از کجا شرو کنم !!!!! پسره خوبیه اما نمیدونم گاهی حس میکنم منتظره من بش بگم دوستش دارم !!!!...
-
59
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 20:10
قبلا فکر میکردم دنیا خیلی قشنگه هرچی بزرگتر میشم میبینم نه اینجا اصلا جای قشنگی نیست تو این دنیا هیچ حسه خوبی نیست !!! حداقل خدا چیزی واسه من کنار نگذاشته !!!!! تو وبلاگ یکی از بچه ها خوندم که نوشته بود عینکی بودن خیلی خوبه , وقتی گریه میکنی از پشت عینک معلوم نیست آره راست میگه!!! چند وقته عینک آنتی رفلکتیوم رو بجز...
-
۵۸
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 00:07
پدر و مادری دارم مهربون خدا رو شکر ... خواهر برادری مهربون خدا رو شکر ... سلامتی خودم و خانوادم خدا رو شکر ... شخصیت پدر و مادرم خدا رو شکر ...پاک بودنم هر چند تنهام هرچند ضعیفم اما بازم شکر ... آرامش, خدا رو شکر ... مرسی خدا جون بخاطر چیزایی که خیلی ها دوس دارن داشته باشن مرسی خدا جون اینا رو ازم نگیر اما کمکم کن باز...
-
نمیشه
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 21:15
نمیدونم چرا از هر طرف میرم میخورم به دره بسته ... گاهی بعضی چیزا خیلی امیدوارم میکنه ذوق میکنم امیدوارانه چشم میدوزم بش که اتفاق بیفته اما نمیشه ... با خودم میگم صلاح نبود واسه اینکه نابود نشم واسه اینکه دنیام سیاه تر از اینی که هست نشه ... اما آخه چرا اینقد بد بیاری !!! همه خوبیا دنیا واسه بقیه غم و غصه ها واسه من...
-
کاش بدانی در واقع !
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 10:44
و کاش هرگز ندانی مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن مرگی ست هزار باره محو شدنی غم انگیز آرام آرام بی امان و هزار باره.. نیکی فیروزکوهی
-
قیصر
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 11:10
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال عنقای بی نشانی و سیمرغ کوه قاف تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال بیچاره ی دچار تو را چاره جز تو چیست؟ چون مرگ، ناگزیری و تدبیر تو محال ای عشق، ای سرشت من، ای سرنوشت من! تقدیر من غم تو و تغییر تو...
-
گذشتن ؟!!!!
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 23:43
برای از تو گذشتن به هیچ چیز نیاز ندارم فقط چشم هایم را می بندم و می گذرم! ** کاش گذشتن اینقد ساده بود !!!!!! اصلا باید گذشت ؟!! باید در اولین فرصت این چند روز رو بنویسم !
-
۵۷
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 01:02
چند روز دیگه اعلام نتایج کنکوره ... میترسم اونقدی که از یادش هم اشک تو چشمام جم میشه !!! میترسم از نتیجه ... میترسم ... یعنی میشه خدا جون میشه این آرزو منو اوکی کنی بره پی کارش ... خدا جون :-( :-( بجای اون ظلم هایی که در حقم شد این یکی رو واسم برآورده کن :-( خیلی بدجنسی اگه کمکم نکنی :-( *** هی روزگار خدایی دارم که...
-
شعر دلتنگی من را تو گفتی ؟!
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 00:40
آدم ،آدم است دیگر،گاهی دلش به چیزی می گیرد که نمی داند چیست آدم هست دیگر،مثل همه آدمها گاهی دلش چنان می گیرد،چنان می گیردکه میان این همه هیاهوی واژه گان ،سطری برای رهایی نمی یابد شاعر می شود و شعر می راند ترانه خوان تنهایی می گردد،به ساحل می رود از کوه بیرون می آید در رویایی خام پرواز می کند از مرز خو اب و رویا می...
-
فاضل نظری و من !
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 22:16
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی قصه عاشقی ما سر و سامان نگرفت تاج سر دادمش و سیم زر، اما از من عشق جز عمر گرانمایه به تاوان نگرفت فاضل نظری (شعراش بی نظیرن )
-
تولد
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 22:24
۲شنبه تولده آقای عاشقه خیلی هیجان دارم ... نمیدونم چطور میتونم ذوق زدش کنم ... دارم به این میفکرم که چطور خوشحالش کنم وقته زیادی ندارم *** توجه توجه من همونیم که میخواستم تمامش کنم ها من همونیم که ازش حرصم میگرفت ها من همونیم که میخواستم دیگه محلش ندم !!! الان همون آدم مغزش پر از تولدشه اینکه چی کار کنه تا خوشحالش کنه...
-
قیصر
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 23:34
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خـطـوط منـحنی خـنده را خــراب کـنید طنیــن نام مـرا موریانه خواهـد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم مگـر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنیــد در انجماد سکون، پیش از آنکه سنگ شوم مـــرا بـه هـرم...
-
تولد
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 14:26
چند روز دیگه تولدمه ... دلم میخواد یکی خیلی خوشحالم کنه ... دلم میخواد واسه یکی مهم باشه ... دلم میخواد کسی یادش نره !!! دلم کادویی میخواد که با روحیاتم سازگار باشه !!!
-
56
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 12:27
چه فایده دوست داشتن ... چه فایده عاشقی ... وقتی نتونی بش بگی یا بفهمه اما نخواد بفهمه ... شاید و نه حتما من بازندم چرا درگیر همچین آدمی شدم ... چرا یکی باید این همه خوب باشه ؟! چرا من خوبی هام دیده نمیشه ؟! چرا دارم میسوزم اما میریزم تو خودم ... سخته ... خیلی سخته ! بی پروا بش فهموندم اما عکس العملش آنی بود ......
-
شعر
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 23:12
من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم با یادگاری از تبر، از سمت جنگ آمدی گفتم چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست حالا قضاوت کن خودت، من بیگناهم! نیستم با یک تلنگر میشود، از هم فروپاشی مرا نگذار سر بر شانهام، آنقدر محکم نیستم خواندی غزلهای...
-
لیاقت !
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 12:45
بارها گفتهام این شهر بهار ندارد باغ ندارد بهارنارنج ندارد و آدم اگر دلش بگیرد دردش را به کدام پنجره بگوید که دهانش پیش هر غریبهای باز نشود ؟ لیلا کردبچه **** آدم ها موجودات بی انصافی هستن حتی اگه اسمشون رو دوست بزاری باز هم بی انصافن ... راز های مگو باید مگو بمونن چون آدمهای اطراف قضاوت میکنن اونم به نفع خودشون ......
-
تهران
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 15:07
قراره با یکی از دوستان برم مسافرت یه مسافرته کاملا مجردی !!! اولین باره و خیلی استرس دارم خیلی زیاد !!!! امیدوارم حسابی خوش بگذره و از این حال و هوای مزخرف بیام بیرون !!! امیدوارم بعد از اینکه برگشتم یه عالمه اتفاقای خوب بیفته ... نمیدونم چرا اما دوس دارم این یه تغییر باشه که همه چیز یکدفعه بعد از اون خوب بشه !!!!
-
55
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 11:08
میدونم که باید نباشم .. اینکه فراموشش کنم بخاطره خودم چون ورود به همچین مساله ای اشتباه محض بود حماقت ... نمیدونستم چطور این کارو انجام بدم یهو برم ؟ بدون اینکه بش بفهمونم دوسش داشتم و تلاش هام دیده نشده؟! یا بش بگم دوسش دارم و خسته شدم از بودن و ندیده شدن و یه اعتراف تحقیر آمیز داشته باشم!؟ تصمیم گرفتم بین این 2تا...
-
54
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 16:23
کاش کمی ... دیشب تصمیم گرفتم از حماقت دست بردارم اینکه فراموش کنم اینکه کسی رو دوس داشته باشی کنارش بمونی اما اون دوستت نداشته باشه و کاری به بودن و نبودنت نداشته باشه سخته !! ارتباطم باش نت بود که بستمش یعنی همه جا آفش کردم میمونه اس ام اس که بعید میدونم اصراری داشته باشه واسه برقراریه ارتباط ... اون دختری که این آ...