خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

heey

نخست ثانیه‌ها
کمی بعد
دقیقه‌ها
ساعت‌ها
روزها ..

به خودت که می‌آیی
می‌بینی
سال‌هاست
درد می‌کشی وُ
چیزی حس نمی‌کنی
نظرات 2 + ارسال نظر
سام جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 http://havayetora.blogsky.com/

فاطمه چرا پستات تاریخ ندارن . یه کاریش کن خب
بهم سر بزن آپم

چرا بالاشون تاریخ زده که !!!
حتما !

من ودفترم چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 http://daryayeehsas.blogsky

یک ترکه زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه اقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. ترکه میگه خوش به حالتون ما نداریمنیشخند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد