خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

34

دختر خالم داره ازدواج میکنه با پسری با تمام معیار های من :( خوش به حالش :(

حس حسودی دارم :(
من برنامم ازدواج نیس هرچند به شدت احساس تنهایی دارم هدفم فعلا ارشده اما میترسم از اینکه این آرزو باشه ... خدایا ارشد روزانه التمالس میکنم :(
میبینی که چقد دارم میخونم !!!

نظرات 5 + ارسال نظر
خان گور خانم یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:38 http://1bikarekarmand.blogsky.com

قبول میشی ایشششششششششالا

ایشالااااااااااااااااااا

absolution یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 14:15 http://absolution.blogsky.com

آخه کدوم دختره که بیاد رسما اعلام کنه من برنامم ازدواجه؟!
حرفا زدیا...

من اعلام میکنم

سام یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 16:39 http://havayetora.blogsky.com/


خو نگران نباش من یه داداش دارم همون طور که تو میخوای
فاطمه
امروز تولدمه
بیا بهم تبریک بگو
نخو دوس دارم هی بهم تبریک بگن

قربونت برم بفرستش سمت ما البته الان نه بعدا ... فعلا وقتم پره !!
مبارک باشه

ستاره دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:30 http://ssetare.blogsky.com

خوشبحالت که میخونی
من اصلا نمی خونم
نمی دونم چم شده

یه مدت آدم خسته میشه نمیخونه به خودت وقت بده اما نا امید نشو

زنبور سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 21:48 http://zanboorestan.blogsky.com

سلام
حالا نمی خوام بگم هر دختری بلکه می گم هر آدمی که به مرحله ازدواج رسید و وارد این کانال از زندگی نشد مثل آبی که از مسیر خارج شده و به باغ و بوستان منتهی نمی شه که به شوره زاره
حالا مثلا فوق هم گرفتی اما نتونستی نسل بعد از خودت را تربیت کنی آیا در آینده احساس موفقیت خواهی کرد

میگی این حرفا رو برای ازدواج خودم میزنم؟
نه بابا
خیالت راحت روزی که آخرین امتحان لیسانس رو دادم دو یا سه روز بعدش نشستم پای سفره عقد

آرزوی آینده خوب برات می کنم نه لزوما آینده تحصیلکرده

سلام میفهمم چی میگی ... یه جورایی هم قبول دارم صحبتت رو , مرسی امیدوارم آینده اوضاش از حال حاضر بهتر باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد