خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

21

نتایج ارشد اعلام شد و من قبول نشدم :((((
 وقتی فهمیدم تا کلی همش گریه کردم هی روزگار چی میشد ارشد تهران میقبولیدم!!
از همین وبلاگ رو میکنم به خدایی که اون بالاس بش میگم خدا لطفا خواهشا من سال دیگه ارشد قبول بشم :((((
اینقد دلم غصه داره !
 از همین ثانیه و ساعت مثل خر درس میخونم :(((
آخه بدبختی رشته آی تی هم دوس دارم که رتبه زیر 300 میخواد قبولیش :((((
خدا جونم لطفا قبول بشم سال دیگه :(((

 

** کلاس C# اوضاش خوبه خیلی کیف میده run کردن برنامه هایی که خودت مینویسی !!
تو فکره اینم که یه پروژه 3 لایه کار کنم !!

۲۰

* چقد بده اینکه آدم اطرافیانشو ببینه که دارن پیشرفت میکنن و خودش داره درجا میزنه ... یه جورایی آدم دلش میخواد با سر بره تو دیوار  :(  

من تنها دختریم تو فامیلمون که این همه داغونم :(  

همه شاغلن اونم با حقوقای خوب !! 

البته داغون بودن بستگی به دید آدمای مختلف تعریفش فرق داره !!!
واسه خودم مهم نیست ها یعنی خودمو مقایسه نمیکنم ، از نظر خودم اوضام خوبه چون دارم کارایی که دوس دارمو انجام میدم (بی بازگشت اقتصادی  )اما خوب نگاه بقیه مثلا مادر بزرگ ،دایی ، خاله و ... یه جوریه که آدم احساس بدی بش دس میده !!!
 

** دلم میخواست میتونستم جایی شاغل بشم ، ارشد قبول بشم، میدونم نتیجه ها ارشد بیاد و من نتیجمو ببینم افسرده میشم خففففففففن رتبم خوب شدها  اما نه اونقد که قبول بشم !!! 

پوف ف ف ف ف

*** رفتیم مسافرت شهرکرد و اصفهان خیلی خوب بود ،خوش گذشت. 

 تو این مسافرت فهمیدم چقدر تنهام ، تنهایی خیلی بده خیلی 
 

 

**** باز داره پاییز شروع میشه خدا رحم کنه !!!