خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

۲۵


دخمه / ژوزه ساراماگو: با خودمان می گوییم، عادت می کنیم و با صراحت زیادی، این جمله را تکرار می کنیم.آن چیزی که هیچ کس نمی پرسد، این است که: "به چه قیمتی عادت می کنیم؟"

 
 
 
خودم : اینکه آدم به خودش  عادت کنه یه مصیبته  به خوبی های این خود به بدی هاش ... به تنهایی هاش ... گاهی وقتا یاده یه چیزایی میفتم مثل امروز  تمام مدتی که از دوستم(دختره ها !!  اینقد که مردم ذهنشون حاشیه داره آدم مجبوره توضیح بده والا !!!! ) جدا شدم داشتم به حرفاش میخندیدم احساس کردم چقدر خودم با خودم خوشم ... بعدش به این فکر کردم که آدمای دیگه هم با من خوشن؟؟!!
دیدم نه وقتی یکی به خودش عادت کنه به اینکه با خودش بخنده با خودش اشک بریزه با خودش غصه بخوره برای  خوشحالیه خودش بره کادو تولد بخره منتظر بقیه نباشه این آدم احساسات اطرافیانش واسش کم میشه کم میشه و کلا محو میشن البته من اینجور نیستم ها اما خب تو خودم این قابلیت رو میبینم که اینجور بشم !!!
  
 
پ.ن :: کلاس سی شارپ یه هفته کنسل میشه هورااااااا میشینم درس میخونم !!!
اما تا تعطیل شدنش پوستم کنده میشه فردا پس فردا و 5شنبه باید کلی کار انجام بدم واسه اینکه مغزم تمام پردازشش میره واسه برنامه نویسی و اینکه من دختره خوبیم نمیخوام عقب بیفتم مدیریت میخونم که هم حفظیه هم آسون
نظرات 2 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:15 http://fh.blogsky.com

سلام
خیلی خیلی ممنون که لطف کردین و به وبلاگ من سر زدین. وبلاگ خوبی دارین با اججازه و افتخار لینکتون کردم.

ممنون , خواهش میکنم دوست من ...

نوشین جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:08 http://ashketoofany.blogsky.com/

سلام فاطمه جونم معرکه بود به منم سر بزن

قربانت , حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد