خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

خاطرات من

۸

چقد آدما بدن یا نمیدونم چقد من بدشانسم که از آدما بدیشونو جذب میکنم مهمونی بودم خونه مادر بزرگم خالم با بچه هاش اومدن چند تا تیکه درشت از دختر خالم خوردم که بدجور ناراحتم کرد دختر خالم از من کوچیکتره حیف دوسش دارم و گرنه ... اما با این حال ... تصمیم گرفتم روابطمو باش کم کنم اینجور که پیش برم کسی دیگه اطرافم نمیمونه !!!
شاید مسخره باشه اما همیشه بهترین دوستام کسایی بودن که بیشترین ضربه ها رو بم زدن اما دوستیم رو باشون به هم نزدم نگه هشون داشتم و الان با وجود آدمای زیادی که اطرافم هستن احساس تنهایی میکنم شاید یه جور حس ضعف یا این حس که توان مقابله با بد ذاتیه اطرافیانم رو ندارم  !!! 

* اعتمادم به آدما نابود شده ... در عین اینکه خیلی زود می پذیرمشون اما اعتمادی تو وجودم نمونده ... چند وقتی میشد که خیلی چیزا اذیتم میکرد فک میکردم بخاطره بیکار بودنم مغزم داره مزخرف پردازش میکنه اما الانم که یه سر دارم هزار سودا بازم همون چرت و پرت ها تو مغزم رژه میرن !!!! 

 

** کم کم دیگه نتایج ارشد باید اعلام بشه خیلی خونده بودم اما امیدی ندارم قبول بشم ... دارم واسه سال دیگه میخونم از پایگا شروع کردم ... روی زبان هم دارم وقت میزارم یکی زبان یکی ارشد باید به سرانجام برسن واسم مهمه ارشدو امسال نشد سال دیگه اما باید بگیرمش .... 

 

*** اون دختری که گفتم تازه باش آشنا شدم همچنان میگم آدم عجیبیه خیلی عجیب ... تا به حال ندیدم یه دختر اینقد تیز باشه دارم سعی میکنم ازش یاد بگیرم حس میکنم میتونم از برخورداش الگو بگیرم یه ذهن فعال داره خیلی فعال خوشم اومده از طرز فکرش از برخوردای حساب شدش از حرفایی که میزنه ... اولین تلاشمم گذاشتم رو این مساله خیلی وقتا میشه آدم یه حرفی میزنه صرفا واسه اینکه گفته باشه من خودم حداقل اینجورم یه چیزی میگم که گفته باشم اما اون این حالتا رو نداره حرفاش همه فکر شدس یه جورایی با بررسیه تمام جوانب برخورد میکنه منم قبلا اینجور بودم کلی انرژی روانی میزاشتم رو این مساله اما نمیدونم چی شد که الان به اصطلاح قدیمیا اول زبونم میاد جلو بعد مغزم در صورتی که باید برعکس باشه عجیب تو این چند سال از این غافل شده بودم دارم سعی میکنم این حالتم رو تحت تاثیر اون اصلاح کنم !!!! 

نظرات 2 + ارسال نظر
سام چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:31 http://havayetora.blogsky.com/

خب شاید خیلی ازین دوستایی که میگی فقط سراب باشن اوهوم فقط سرابن ... آخ آخ ارشدو نگو و و که حال گیریه ... اومدم ارشد بخونم امسال همه ه ه ه ه چیزو خوووندم غیر از سوالای سال 90 بعد از امتحان آزاد که پریروز دادم فهمیدم اکثر سوالا عینا از سوالای سال پیییش اوووومده
ولی خب احتمالا باید واس ارشد بعدی برنامه ریزی کنم
اگه دوس داشتی یه سر به آشیون من هم بزن ...

ستاره پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 13:00 http://SSETARE.BLOGSKY.COM

ایشا... قبول میشی خانمی
چقد خوبه که یکی همکلاسته که میتونی ازش این برخوردارو یاد بگیری،کمال استفاده رو بکن حتی به جای ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد